سلام
با يك خاطره شيرين از دوران مدرسه به روزم و از تو دوست عزيز و وبلاگ نويس گرامي دعوت مي كنم تا سري به برگ نگاه بزني
منتظر حضور هميشه سبزت هستم
راستي نظر يادت نره
بسم الله با سلامجلسات حجت السلام پناهيان (2 مورد اول در دهه دوم ماه مبارک)1)از ساعت 9 الي 10 (حوزه دانشجويي شهيد بهشتي واقع در خيابان اسکو بين خيابان قدس و وصال) 2)از ساعت 10 الي 11 (واقع در هيئت فاطميون تهران ، بالاي پارک لاله ) 3)همچنين سه شنبه ها هر هفته بعد از نماز ظهر و عصر در دانشگاه تهران
تفکرتون سبز ، همتتون عالي و توکلتون عميقالتماس دعا يا زهرا(س)
خسته ام
.
ثانيه ها خوب مرا مي فهمند
با سلام
جلسه نقد هفته آينده ، يک شنبه مورخ ?/?/??
بدليل مصادف شدن با هفته دفاع مقدس نقد داستان به مادر چي بگم! از سري مجموعه داستان هاي قرارمون ساعت عشق ? به قلم آقاي ابـوالفضل درخشنده ، نويسنده وبلاگ تخريبچــي دوران با حضور شخصيت هاي اصلي داستان مي باشد.
http://abolfazl2321.persianblog.ir
به آرامي از کنارش عبور کردم . شايد اونم مثل بقيه آدمايي بود که توگوشه وکنار اين شهر بارها و بارها به چشم خوردن ولي نمي دونم چي شد که برگشتم طرفش ...آروم نشستم جلوش و باهاش سلام و احوال پرسي کردم .وقتي داشتم باهاش حرف مي زدم ناخود آگاه به ياد جمله اول اين مطلب افتادم .....ونداده هايت حکمت
اين بار با يك گزارش و يك مصاحبه كوتاه به روزم .
منتظر قدوم سبزت هستم
خيلي من رو ببخشيد كه دير اومدم اينجا... نواي وبلاگت... داري رقابت ميكني؟؟؟
سعي ميكنم بعدي افتتاح باشه...
كارت؟---- الهي عبيدك بفنائك... عُبيدكَ بِفنائك... خدايا بنده ات به فدايت...
ميگم الهي ما انا باول من عصاك... خدايا من اولين بنده ات نيستم كه گناه كردم... ميگم الهي هل يرجع العبد الآبق الا الي مولي؟ ميگم خدايا بنده ي فراري جز به سمت خانه ي مولايش كجا را دارد كه بازگردد؟؟
انسان دچار قبض و بسط ميشه... وقتي در قبضي حال هيچي رو نداري... حوصله ي خودت رو هم نداري. وقتي دچار قبض ميشي اگه بتوني مرحله اش رو پشت سر بذاري چنان بسطي بهت ميدن كه باهاش پرواز ميكني!!
ديدي بعضي وقتها اسم خدا مياد چشمهات ابري ميشه؟؟ اما بعضي وقتها حوصله ي هيچي رو نداري؟ اينها قبض و بسط هستند... بعضيش از گناهانمونه... بعضيهاش هم به خاطر ارتقاء درجه است.
يك راه بيشتر نيست... توكل و توكل و توكل و سپس تلاش... افوض امري الي الله... ان الله بصير بالعباد!!!
حسبي الله... واقعا چقدر به اين جمله اعتقاد داريم؟ خدا ما را بس است!!!
يا علي
آمين..!
+ ازين سر شهر به اون سر شهر!
اين يه مطلب واقعي،فكاهي،تنوري و تازه! از اتفاقات ديروز من در يكي از ادارات دولتي است لطفا تا ته بخونيد و نظر بديد،ضررنميكنيد به مولا!
متاسفانه همين ديروز و امروز گير يكي از همين ادارات دولتي معظم(اداره كار شعبه قاسم اباد مشهد) بودم به اتفاق همسرم...طفلي دو ماه بود ميرفت ميومد از اين اداره به اون ادراه ،پاسكاريش ميدادند ومن به غيرتم خيلي برخورد...گفتيم باهم بريم و رفتيم مدارك رو كامل كرديم ....فرستادنمون به تامين اجتماعي واسه استعلام سوابق كاري...(از اين سر شهر به اون سر شهر)...
با مطلب (از اين سر شهر به اون سر شهر)بروزم خوشحال ميشم سر يزنيد
وبلاگ خوب و خودموني داري ازت خوشم اومد خوشحال ميشم اگه تو تبادل لينك ومطلب كمكم كني به وبلاگه من سر بزن
حلول ماه مبارك رمضان بر شما مبارك... التماس دعا
به روز هستيم... به ما هم سر بزنيد..
نماز و روزه ها قبول ...
زودتر از چشم انتظاري در بياييد، انشاالله !
سلام!
ان شاءالله ميايند و چشمانمون به جمالشون منور.
و بعد تل زينبيه را به ما نشون ميدند و ...
هنگام افطار دعا يادتون نره.
موفق باشيد مظفر.