بسم رب المهدی
فکر کنم که این موقعیت برای همه ما پیش اومده باشه که، اگر من کربلا بودم...، اگه مدینه بودم...، چنین و چنان... این کارو انجام میدادم و اون کارو... اما اگه به درون خود بیشتر نگاه کنیم و به کارایی که انجام میدیم دقت کنیم، میبینیم که همش در حد حرفه نه عمل... . وقتی تو زمان حال حرمت آقام و میشکنن و زبون ندارم حرف بزنم، اون موقع میخواستم... حلالمون کن آقا، ماکه کاری براتون نکردیم، فقط روز به روز به غربتون افزودیم. همش میگم ناراحتم که اینطورشده همین بسه.... چند وقت پیش یکی از دوستای مهربونم که نسبت به بنده لطف دارن یه نصیحتی کردن. اینکه بهتر تو این وبلاگ به مسائل خانما بپردازم و اتفاقاتی که در روز میافته، تا حرفای دیگه.... اما خودمون قضاوت کنیم اینهمه اتفاق رخ میده، کدوم مهمتر از غربت آقاست، شما بگید.... آره میدونم کمال پررویی (همش با خودمم) منی که باعث غربت آقا شدم و بعدم در موردش مینویسم. خدایی اگه بدونیم که چه کردیم با دل آقا...... حالا میخوام روایتی رو براتون بگم (روایتی که منشاء اعتماد به نفس من برای نوشتن با تموم گناهام بود)
حضرت اما حسین (ع) در عالم مکاشفه به یکی از علمای قم فرمودند: «مهدی ما در عصر خودش مظلوم است، تا میتوانید دربارهی آن حضرت سخن بگویید و قلم فرسایی کنید؛ آنچه دربارهی شخصیت این معصوم بگویید دربارهی همهی معصومین(ع) گفتهاید؛ چون حضرات معصومین همه در عصمت و ولایت و امامت یکی هستند و چون این زمان، دوران مهدی ما است سزاوار است دربارهی او بیشتر گفتگو شود. و در خاتمه فرمودند: باز تأکید میکنم دربارهی مهدی ما زیاد سخن بگویید و بنویسید، مهدی ما مظلوم است بیش از آنچه نوشته و گفته شده باید دربارهاش نوشت و گفت» صحیفهی مهدیه:53-51
حالا دیدید این امر چقدر مهمه و بیاهمیت شمردن و سستی نمودن در این باره باعث ضرر و زیان در دنیا و عذاب در آخرت است. و بالعکس دعا نمودن برای فرج و سلامتی آقا باعث عزیز شدن در نزد حق تعالی و سامان یافتن وضع روحی و مادی و ..... الطاف دیگر میشود. خیلی فکر کردم اما نتونستم خودم و راضی کنم، نه قلمو نمیتونم در جهت دیگهای ببرم (حتی اگه تکراری باشه) هرچند قلم من شیوا و دلنشین نیست، اما بازم دلم خوشه که شاید....
نه، نمیشه به واسطهی این بهانه که من لیاقت ندارم، توان ندارم و چه بِدونم عدم بضاعت مالی و عملی یا بهانههای دیگر، نمیتوان فرار کرد و توجیه خوبی برای روز قیامت باشد در آن هنگام که میپرسند: چه کردی برای فرج مهدی ما؟ آیا در قبال امام زمان (عج) به وظیفهی خود عمل کردهای؟(هر چند کوچک) میخواستم یه روایتی دیگه هم بگم اما نگین گفته خلاصه بنویسم.
خلاصه همهی حرفم اینه که میشه با جفت کردن کفشای زائرای آقا، نماز خواندن و صلوات برای سلامتی و فرج، و حتی روشن کردن چراغ منزل به یاد آقا به قسمتی از وظیفمون (که یاد آقاست) عمل کنیم.
اللّهُمَّ اجْعَلْنی مِنْ اَنْصارِهِ وَ اَعْوانِهِ و الذّابّینَ عَنْهُ وَ الْمُسارعینَ اِلَیْهِ فی قَضاءِ حَوآئِجِه وَ الْمُمْتَثِلِینَ لِأَوامِرِهِ وَ الْمُحامینَ عَنْهُ وَ السّابِقینَ اِلی اِرادَتِهِ وَ الْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ. الهی آمین
پ.ن: أَیْنَ بَقیهَ الله ندای روز و شب........... پ.ن: هر کاری کردم نشد، این دله پردردم ................. پ.ن: سعی میکنم از این به بعد خلاصهتر بنویسم.
پناه میبرم به آفریدگار فلق
|