بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک أیها المقدم المأمول«ای کسی که مقدّم بر حوائج هستی»
امشب از پیلهی تنهاییام یه سرکی به بیرون کشیدم، بهبه چه خبره! ماه و ببین، بازم شیطنتام گل کرد. یه نرده بودن گذاشتم و نشستم روش، یه خوردهام تاب بازی کردم، حال وهوای بیابون با شبای قبل خیلی فرق داره. چه خبره؟ از کجا بگم؟ اصلا بزار اینطور بگم:
از چه بگویم؟ از اون شبی که فهمیدم برای چه آمدم؟ چرا هستم؟ از آن شوقی که تمام وجودم را تسخیر کرده بود، به بالا نگاه کردم. از اون ستاره پر نور که در آسمان بیابان فخر میفروخت. از دریچهی دلم که بسوی آسمون باز شده بود و دلش میخواست پر بکشه. از لحظهی نشستن روی سجاده و گفتن: سلام خداجون. از صدای دونههای تسبیح و زمزمهی اللهم صل علی محمد و آل محمد(وعجل فرجهم) از بوی مهر تربت کربلا و عطر گل محمدی از دعای عهد خوندنا و وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیه گفتنا. از کف زدنا و اشکهای حلقه زده در چشم که منتظر یه خلوت برای جاری شدن بود. از اشعار زیبائی که خوانده میشد و دلهایی که برده میشد. از دستهایی که به سمت آسمان همچون پل جلوه میکرد. از لبهایی که آمین گویان به ..... از امیدی که درنگاهها موج میزد. از خیالهایی که بیاراده بسوی کربلا و سامرا پر میکشید. از اون شب و تفسیر کمیل، اول از بسم الله الرحمن الرحیم شروع شد. و بعد اون حرف حاجآقا، محکم و با صدایی رسا فرمود: ما خلیفه الله هستیم، برترین خلایق، آمدهایم تا کار خدایی کنیم یا به قول حاجآقا داودی گوهر هستی رو بشناسیم و میلیاردر شویم. حال میفهمم که چقدر فقیر و بیچیزم.
جلمهی من: من خلیفه الله فقیر به دنیا پانهادهام تا مروارید صدف هستی رو بشناسم و به ثروت الهی دست پیدا کنم. به عشق و روزم را به شب برسانم و در بیابان به تمنای وصال کوی او به دنبال صاحب ردپا ..... بگردم. و لازمهی این امر دلیست خدایی(که انشاءالله نصیبه همه بشه.آمین.) و برترین کار خدایی أَفْضَلَ الاِنْتِظارُ الفَرَج.
اینگار در این لحظه تمام دنیا ..... ماله من است . بابا دم حاج آقا گرم خیلی حال و هوام و عوض شده.. دیگه برام مهم نیست، تصویری که پیش رو دارم سرابه یا واقعیت. همین که امید به واقعی بودنش دارم کافیه.
برا همین میخوام یه جشن بگیرم شما هم دعوت هستید. این جشن به مناسبته شناخت خودم و پیدا کردن راه رسیدبه ... معبود.
زمان: سه شنبه 9:30 شب. مکان: خونهی خودتون، سجادهی عشق، تسبیح نور، دور رکعت نماز انتظار،ارتباط با خدا و توسل.... منتظر قدوم سبزتان هستم.(یادتون نره)
پ.ن: اول از تمامی دوستانی که مرا تو پست قبلی یاری کردن ممنونم. پ.ن: چراغ آسمون بیابون نذر قدومت (یابنالحسن) پ.ن: این چند خط و روی ماه نشستم و نوشتم، اگه بدخط شده ببخشید. پ.ن: انشاءالله تفسیر بسم الله ...... تو یه پست دیگه مینویسم.
پناه میبرم به آفریدگار فلق
|