يا انيس من لا انيس له
مي گفت: شب خوابش رو ديده بود. ازش پرسيده بود فلاني تو از كدوم راهكار رفتي تا رسيدي؟
جواب داده بود: راه كار اشك.
ديگه كارش شده بود گريه كردن. تو روضه يا هرجاي ديگه. بلند بلند گريه مي كرد. بدون ريا. از سر اخلاص.
همين شد كه آخرش اونم رسيد. از همون راهكار اشك.
(شهيد علي چيت سازيان)
سري به نا نميزنيد؟
موفق و مويد و منصور باشيد.