خوبي خاله ؟؟؟
عادت ... ؟؟؟ حكما عادت نيست ! عشق زيباتر ه ... نه ؟!
خلوت گزيده را به تما شا چه حاجتست
چون کوي دوست هست به صحرا چه حاجتست
محتاج قصّه نيست گرت قصد خون ماست
چون رخت از آن توست به يغما چه حاجتست
حافظ تو ختم کن که هنر خود عيان شود
با مدّعي نزاع و محاکا چه حاجتست