سلام
من که نمي دونم چي شده و قضيه چيه شايدم تو حق داري اينجوري بگي اما با خوندن مطلبت يک لحظه وجودم پر از کينه شد طوري که از خودم بدم اومد و حتي پشيمون شدم چرا خوندمش. ننويس اينجوري. بقيه مطالبت را هم خوندم. اين يکي سنخيتي با بقيه نداره. ننويس اينجوري.
(من نصيحت نمي کنما. ميگم که تو چه بسا حق داري. حرف من سر نوشتنشه. اين نوشته را خيليا مي خونند احساسي که به اونا دست ميده چي؟ بعدشم اين نوشته قراره هزاران سال اينجا بمونه. مي دوني يعني چي؟ بزار فراموش بشه.)