بسم رب المهدی
میلاد دخت نبی عشق علی، سرور زنان عالم بر پسرش مهدی (عج) و شیعیانش مبارک باد
* * * * *
* از عرش سلامِ سَرمَدی آوردند *
* سرچشمهی فیض ایزدی آوردند *
* با آمدن فاطمه از باغ بهشت *
* یک دسته گل محمدی آوردند *
سلام بر تو ای خدیجه، غم مخور
ما مریم دختر عمران، آسیه همسر فرعون،کلثوم خواهر موسی و ساره همسر ابراهیم آمدهایم به استقبال خورشید تو....
آرام باش که مرواریدی درون صدف وجودت است که با آمدنش زنان عالم را قرب و ارزش میبخشد.
ما به تو مژده میدهیم که گوهر تو سرور زنان عالم است و عفاف و پاکدامنی از او منشاء میگیرد.
خدیجه خندان باش و گریه مکن و از جفای خویشانت آزرده مباش که خدا با توست و در برابر این نعمت بزرگ سجده شکر بجای بیاور....
خدای محمد ما را برای یاری تو و نوزادت فرستاده، نمیشنوی ندای انا أّعطیناک الکوثر را...
فرشتگان را ببین که چطور بیتاب کودکت هستند و آسمان را با پرهایشان فرش کردهاند.. صدای شکر ملائک را میشنوی....آنها از ابتدای آفرینش منتظر چنین لحظهای بودن..چقدر شیرین است لحظهی وصال و دیدار یار..برتو مبارک باد چنین نوزادی...این حریر سفید برای نوزاد توست و این جام آب کوثر است...که تنها برازندهی اوست... دختری که شفاعت عالمیان در رضای اوست... مژدهی دیگر آنکه دخترت پسری دارد که منجی عالم است و به عشق دیدار مادرش روزگار هجر را تحمل میکند...
اللهم کن لولیک الحجه بن الحسن صلواتک علیه وعلی آبائه فی هذه الساعه وفی کل الساعه ولیا وحافظا وقائدا وناصرا ودلیلا وعینا حتی تسکنه ارضک طوعا وتمتعه فیها طویلا
یابن الحسن ای یوسف زهرا کجائی
کی با وصالت طی شود فصل جدائی
تا آن زمان کز پردهی غیبت درآیی
هرگز ندارد فاطمیه انتهائی
هیچی نگم بهتره!!!
خدایا شکر....شکر بخاطر همه چیز و هیچ چیز...بخاطر آرامشی که بهم دادی چقدر شیرینه...دیگه به این راحتی مضطرب نمیشم..پارسال موقعیت بهتر از حالا بود اما همش نگران بودم ولی الان با این وضعیته بهم ریخته خیالم راحته چون باورم شده که تو هستی، آره تو هستی..پس باش مثل همیشه...
*مامانی جونم روزت مبارک، اما هنوز هیچی کادویی نخریدم. خودت گفتی: بهترین کادو اینه که من دختر خوبی باشم که الحمدالله هستم(اعتماد به نفس حال میکنی)....بیتعارف دوست دارم خودت و جمالتو و مهربونیاتو عشقه...
*متن آخر دلنوشتهای از یک دوست که نمیدونه روز مادر را چگونه به مادرش که ساکن دیار باقیست تبریک بگه، من ازش خواهش کردم که یه مطلب بنویسه، تنها راهی که برای آرامشش دیدم...
الهی آمین
خداجونم ازت میخوام که تا آقام میاد سایه مهربان مادر همچون سایبان برسرم باشد...الهی آمین
پناه میبرم به آفریدگار فلق
سلام مادر
خدایا چرا اینسان و به این زودی مرا از بهترین موجود هستی از مادرم، عشقم، همه زندگیم و همه وجودم محروم کردی.
سلام مادر-امسال اولین سالی است که نیستی و من نبودنت را با تمام وجودم احساس میکنم – احساس میکنم بی تو چقدر تنهایم وتنها.
مادر، چرا هر سال با وجود بودنت قدرت را ندانستیم و امسال که در کنارمان نیستی احساس میکنیم بی تو هیچ کس را نداریم.امروز همه شادند و من در غم از دست دادن تو سوگوارم و غمگین.کاش بودی و من با تمام وجودم تو را در آغوش میگرفتم و با تو میگفتم حدیث یکسال تنهائیم را. آنقدر غمگینم که حتی آرزو میکنم بعد از مرگ تو دیگر هیچ روزی برایم روز مادر نباشد– چرا که با نبودنت دیگر برایم روز مادری نمانده تا آنرا به مادرم که همة زندگانیم بود تبریک بگویم– دیگر آنقدر از من دوری که حتی نمیتوانم قبرت را در آغوش بگیرم و با تمام وجودم برایت بگویم چقدر به تو نیازمندم-نیازمند صدایت، نگاهت، لبخندت و خلاصه نوازشت. نیازمند اینکه فریاد بزنم مادر چرا مرا رها کردی و رفتی– چطور توانستی از ما فرزندانت که روزگاری عاشقشان بودی دل بکنی و بروی–کاش مادر با بیماریت مبارزه میکردی –کاش اینقدر زود مرگ تو را در آغوش نمیگرفت و بدینسان ما را برای تمام عمر بیکس و بییاور رها نمیکرد– مادر صدایم را بشنو و جوابم را بده –تو را میخواهم از این راه دور، تو را با تمام احسای مادریت میخواهم تا برگردی و مرا از تنهایی و غربت نجات دهی– چطور توانستی این قدر با ما بیمهری کنی و رهایمان کنی و بروی تو که هیچ وقت بدون ما جایی نمیرفتی –تو که دلت همان جایی بود که ما بودیم پس چطور توانستی به ما پشت کنی و بروی و حتی برنگردی و به ما که با تمام وجودمان تو را فریاد میزنیم نگاه کنی–مادر ما تو را میخواهیم– تو را با تمام احساس مادریت که به ما عشق ورزیدی و برایمان همواره دعای سلامتی و خوشبختی خواندی – مادر راستی تو چرا برای خودت دعا نکردی چرا از خدا نخواستی شفایت دهد و ما را تا ابد بیمادر نکند– مادر تو را صدا میکنم جوابم را بده تویی که هر جا بودی وقتی صدایت میکردیم میگفتی جانم– حالا کجایی به ما بگویی عزیزم، من اینجایم – کجا دنبالت بگردیم، به کجا بیاییم تا تو را بیابیم و از دردها و غمهای یکسال دوری از تو بگوییم–مادر هر جای خانه که قدم میگذارم تو را میبینم–دوست دارم همیشه جایی بنشینم که قبلاً تو مینشستی–جایی نماز بخوانم که همیشه تو نماز میخواندی– چه کنم مادر– بی تو چه کنم مادر– دیوارهای خانهمان هنوز تو را صدا میکنند چطور میخواهی ما آرام گیریم وغم از دست دادن تو را فراموش کنیم– چطور از تو یاد کنیم که هر وقت به یادت میافتیم تمام وجودمان اشک میشود و غم از دست دادنت- مادر چطور از این راه دور مزارت را ببوسم و فریاد برآورم مادر به تو محتاجم. محتاج محتاج