سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بیابان گرد

 

 

شکوفایی گل نرگس بر همگان مبارک

بسم رب المهدی

از فضای آسمان بوی نرگس و یاس می‌آید، فرشتگان به تماشای غنچه‌ی یاس می‌آیند، مه‌رویان عالم همه به کناری، که عالمیان را دلربا می‌آید.
ای دوست چند سالیست که بر سر دو راهی دل و عقل منتظرت نشسته‌ام، دیگر چشمانم حتی توان اشک ریختن هم ندارند، میدانم که همین دیدگان پر از انتظاری که ترا میخوانند خود مانع‌ دیدارند...اما چه کنم؟؟؟ من به کرم تو همچنان امیدوارم، مگر نه اینکه از مادر بر ما مهربان‌تری، آری من سر تا به پا در لجنزار معصیت فرو رفته‌ام ولی دستانم، دستان تو را طلب می‌کند و صدایت می‌زنم با تمام جفاها و نامردیهایم: أین بقیة الله .
بسوز ای دل که فراق حاصل هوسهای توست، عشق را کی تاب هجران بود ؟ تو او را مجبور به مدارا کردی...وای بر تو  دل که هر چه را داشتم به غارت بردی... بنگر، دیگر صدای زمزمه‌های لیلی به گوشم نمی‌رسد...دیگر حتی نسیم صبحگاهی هم مرا بیخیال شده... خودت تنهایی خواستی..چه شده که حالا از غم تنهایی نالانی... آنروز بارانی را به خاطر داری که فریاد زدی میخواهم تنها باشم، میخواهم بی‌لیلی زنده باشم ... او هم حاجت روایت کرد... چه شده که هم‌اکنون با حال زار لیلی را میخوانی...به این باور رسیدی که بی‌او زیستن هرگز... حالا مجازاتت کندن کوه انتظار است همچو فرهاد، تا به بالین لیلای شیرین دست یابی.
خودمونی بگم با تموم سیاهی‌ها دلم برات تنگ شده...میدونم دل من برای عشق تو کوچیکه اما ذره‌ای از محبتت منو بسه...همین قدر کافیه تا بیخیال دنیا بشم. درمان درد من که وصال نیست، وصال برا اونایی که مشتاق واقعی‌اند، من همون نیمه نگاه برام کافیه. به دستام نگاه نکن، بازم خالیه...خیلی سعی کردم یه چیزی برا تبریک بیارم اما هرچی نگاه کردم دیدم تو تموم دنیا تنها داراییم همین دل غافلمه..قبولش می‌کنی؟؟؟ میدونم که در مرام شما دل‌شکستن نیست. پس سپردمش به خودت...

پ.ن.با تأخیر بود می‌دونم اما کسالت و نبودن نت و یکسری مسائل باعث شد که نتونم در روز میلاد به روز بشم.
پ.ن.امسال تو مسجد دانشگاه تهران، حتی فکرشم برام غیرممکن بود. با حال روزی که دارم فکر نمی‌کردم بتونم شب بیدار بمونم چه برسه به روزه گرفتن...ممنون که توانشو بهم دادی. از اول ماه مناجات نخونده بودم درواقع دلم راضی نمی‌شد همین که می‌رفتم سمت مفاتیح یه حسی مانع می‌شد تا اینکه شب نیمه...فریادهایی که نمی‌دونم ازسر درد هجران بود یا از درد دنیا... هر کسی یه جور مستی می‌کردخانمی که کنار من نشسته بود بیشتر دعا در سجده بود. چه راحت با او حرف می‌زد در عوض من مات و مبهوت فقط  به دعا گوش می‌کردم...یه لحظه حسودیم شد که چرا اون می‌تونه راحت درد دل کنه اما من!! اواخر دعا بود که نفهمیدم چی شد فقط وقتی به خودم اومدم دیدم در سجده‌ام... باورش برام سخت بود که من با اون خودمونی شدم...
پ.ن.محدثه مدام به ماه نگاه می‌کرد و می‌گفت: چقدر ماه امشب قشنگه!! منم با سرم تأیید می‌کردم...حق با اون بود ماه بعد از خسوف چقدر زیبا شده بود، کی میشه که ماه شیعه هم از خسوف بیرون بیاد؟
پ.ن.همین الان بهم خبر داد که برای سوم مهرماه اسمشون دراومد برای کربلا...خدایا کی نوبت من میشه؟؟؟؟؟
پ.ن.قول داده بودم دختر خوبی باشم حرفی از مشهد نزنم، اما دیگه نمی‌تونم... نزدیک سه ماهه که نرفتم..دلم برای پنجره فولاد و نماز صبح تو صحن انقلاب تنگ شده..میشه صدام کنی آقا...کلی حرف نگفته برات دارم....
هیچی نگم بهتره!!!

عزیزٌ علیِّ ان اَرَی الخلقَ وَ لا تُری وَ لا اَسمَعَ لَکَ حَسیسًا وَ لا نَجوی
آمین بلند:

حکومت او نوری بر دلهای رنجیده‌ی ماست، ظهورش را برسان. الهی آمین.

پناه می‌برم به آفریدگار فلق




شنبه 87 شهریور 2 | نظر
م

مسافری خسته از راه با کوله‏باری پر از ناامیدی و امید، زیاد سعی نکن که بفهمی چی می‏گم چون به هیجا نمی‏رسی..خلاصه مستقیم می‏رم شاید به جایی برسم..اگه دوست داری همسفر شو..یاعلی
ghorobebargrizan@yahoo.com

 

مطالب اخیر

چقدر خدا غریب است....

دستم را بگیر...

میخواهم برگردم

فراموشت کرده بودم

دلنوشته...!

بازگشت دوباره...!!!

 

آرشیو مطالب

منِ بیابان‌گرد (1)

آخرین جمعه و شروع جدید (1)

دل نوشت (1)

سلام و..... (1)

اخراجی‌ها.... (1)

عشق*** (1)

جمله‌ای برای حضور (1)

ماه نوشت (1)

مهمونی (1)

اشک (1)

بیاید براش.... (1)

عنوان... (1)

اباصالح کجائی... (1)

...منو ببر به (1)

....به محشر از فراز چرخ گردون (1)

اَللّهُمَّ الْعَنْهُمْ جَمیعاً ... (1)

شاپرکها (1)

کوثر (1)

عزیز دو گیتی!!! (1)

خسته نوشت (1)

الهی در این ... (1)

تا عمر بود.. (1)

برای تو که از (1)

آشتی با خدا (1)

شعبان ماه انتظار (1)

حجاب به معنای واقعی1.2 (2)

سکوت و شکستن (1)

این فصل را با من بخوان (1)

وداعی همراه با... (1)

گر به ذره لطف بوتراب کند به آسمان... (1)

چه میشود که شوم کبوتر حرمت که آ ... (1)

یاران او چه رنگی هستن؟؟؟(1) (1)

آیا خدا برای بنده‏اش کافی نیست؟؟؟ (2)

بابانوئل.. (1)

خنده.تولد. (2)

آخ شکست (1)

عمریه در وصف شما !!! (1)

غدیر (1)

رفتنش زود گذشت (1)

دی نوشت.. (2)

هندونه و شب اول قبر (1)

نوشته‏های آخر 86 (4)

22/12/86 تا 2/2/87 (6)

26/2/87 تا 25/3/87 (5)

تبریک نوشت (1)

عروسک نوشت (1)

19/4/87-22/5/87 (4)

2/6/87 - 31/6/87 (6)

عکس نوشت (1)

20/8/87-20/9/87 (2)

آخری‏های سال (4)

جنوب (2)

خرداد 88 و تیر90 (8)

 
 

پیوند ها

پایگاه جامع عاشورا

ابزار و قالب وبلاگ

یا قائم المنتظر المهدى (عج)

امُل

کالبد شکافی جون مرغ تا ذهن آدمیزاد !

اهل همین نزدیکیا

پاک دیده

حرم دل

سوتک

علمدار دین

مفرد مؤنث غائب

همسفر عشق

بازمانده تنهای تنها

نیلوفرآبی

صمیمانه ها

خیمه سبز

عصمت infallibility

دختری با کو له‏ با ر ی ا ز ا مید

...مولایم

« عـشقی »

هی میگه حرف گوش نمی‏کنی...

طلبه ای طالب یار

امل کوچیکه

امل پرکشیده

بهشت در انتظار ما است

استاد بیابان‏گرد

راه بادیه

دل گویه های یک غلامعلی مجاهد

کلبه احزان

دلتنگی‏های یک طلبه

هر کی به هر جا رسید با دلش رسید

مجاهد

 

خبرنامه

 

 

آمار وبلاگ

کل بازدید : 218765
بازدید امروز :16
بازدید دیروز : 11
تعداد کل پست ها : 95

 

دانشنامه مهدویت

مهدویت امام زمان (عج)

امکانات جانبی

پیام‌رسان

نقشه سایت

اوقات شرعی

RSS 2.0

 

 
 

لوگوی دوستان

د نـیـــای جـــوانـی

بچه های آسمانی

خیمه یار

خیمه یار

یک

 

مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Blog Skin