بسم رب الشهدا
با دیدن فیلم اخراجیها تازه فهمیدن کجای کارم، وای برمن، وای بر من.................. چند نفر، بخاطر من کلاغ پر رفتن یا بهتر بگم سینه خیز رفتن و برنگشتن. چند نفر، بخاطر حجاب من، برای سیاهی چادر من، خاک سرزمین عشق رو با خون پاکشون سرخ کردن. چند نفر، ................ چند نفر، سینه سپر کردن تا ما ناموسهای مملکت که الان کلی ادعا داریم، در امان باشیم. دیگه جایی برای دست و پا نمونده، همینقدر بگم قد ستارهها........ چند تا پیشونی، خاکی شد تا.......... چند تا سربند یازهرا، رو زمین افتاد تا من بفهم........... چند تا دل، تو خاک تپید تا من آدم بشم.............چند تا.

آخ، خداجون سوختم، از شدت شرم ............ به صاحبای این دلای خاکی چی بگم.
بگم نشد، هرکاری کردم نشد، آدم نشدم. خدا شرمندهام نکن. خدا فقط خدا خدا خدا خدا خدا خدا خدا خدا خدا خدا خدا خدا
وقتی این شعر و میخوندن دیگه گریه امونم نداد، یاور تخریب چیه من با من و همراه منی.............
به عشق تو اومدم به میدانی که پر از مین گناه است، پس مرا دریاب که محتاج نگاهم.
یا صاحب الزمان رو سیاهم به فریادم برس.
کمکم کن بتونم دِینمو به اونا ادا کنم.با حفظ چادرم و ارزشهای کشورم.آمین. دست به زانو میزنیم و یا علی گویان راهشان را ادامه میدهیم. انشاءالله.
در کوی نیکنامان ما را گذر ندادن گر تو نمیپسندی تغییر ده قضا را
پ.ن: هم فیلم میدیدم، هم مینوشتم. پ.ن: شهدا زندهاند پ.ن: چی شد نوشتم، بماند، همینقدر که آروم شدم بسه.
پناه میبرم به آفریدگار فلق
|