سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بیابان گرد

 

 

جمله‏ای برای حضور خود...

بنام صاحب صاحبدلان


الهی و رَبّی مَنْ لی غَیْرُک
چشمان خیسم و پشت دستام پنهان کردم، سعی کردم آروم گریه کنم اما نه، مثل اینکه کار از این کارا گذشته. دیگه نمیشه بی‏صدا گریه کرد. اون لحظه که کمیل و حال و هواش تموم میشه، اون لحظه که صدا می‏زنم

 وَ کَمْ مِنْ ثَّناءِ جَمیلٍ لَسْتُ اَهْلً لَهُ نَشَرْتَه...

اوج شرمندگی. اون وقت که موقع خواب تا نصفه لحاف و گاز می‏زنی که نکنه یه وقت  هق هق صدات به اتاق بغلی برسه، اون وقت که بعد از یه روز سخت تو بیابون به اون چشمه‏ای می‏رسی که از صبح برای رسیدنه بهش خستگی‏رو بی‏خیال شده بودی، وقتی می‏بینی که جزء یه گودال خاکی چیزی نیست، یه سراب مثل بقیه، اون موقع است که دیگه هق هق صدات تبدیل میشه به های های،‏ زانوهاتو بغل می‏گیری با خودت می‏گی آقا، صاحب بیابان میشه میون چشم تَرم بیای. آقا شرمندم نکن، اینقده کم محلی نکن، همش نمیشه که به حساب من باشه یه شبم به حساب خودت بیا...

 کشدم عاقبت این درد که این چشم سیه
چشم لطفش سوی غیر است نگاهش به من است


مگه چی میشه یه بارم چشم لطفت سوی من باشه. من که دیگه بریدم اما می‏دونم تو هنوز توان داری، من دلت و شکستم اما تو نشکستی، من زیر قولم زدم و تو.... نمی‏دونم چیه؟ یه حال غریبی دارم،‏ بازم اینجوری شدم اما نه به این شدت، قبلاً درمونش یه کمیل یا مناجات امیرالمؤمنین بود اما حالا از اینام کاری ساخته نیست. آخ که بیابون، دلش برای بارون تنگ شده، لااقل یه کاسه آب بهم بده.
یه وقتایی فکر می‏کنم که منو فراموش کرده اما.... این بیت امیدوارم می‏کنه


باورم می‏شد اگر از چشم تو افتادم
گر نشان زان یوسف زیبا نمی‏دادی

تا حالا شده از چهار طرف تو محاصره گوشه و کنایه باشی و تو فقط حق سکوت داشته باشی. بی‏‏انصافیه که همه خودشون سبک کنن و من... ،تا حالا شده به این مرز برسی یا نه.... مرز بین زندگی و پوچی، اینکه یدفعه چشماتو واکنی و ببینی که وجودی که تا به حال بهش می‏بالیدی و افتخار می‏کردی پر از خالی بوده.... مثل یه طبل تو خالی....فقط صدای الکی..... اونوقت هجوم سوالها بی‏قراریها و .... بعدم سردرگمی و.... اینکه چرا؟ به چه دلیل؟ برای چی؟............. ووو چراهای دیگه...... . هر چقدر به دور و برت نگاه می‏کنی چیزی جز برهوت نیست... لحظه‏ای که احساس تنهایی می‏کنی و غربت تو خونه‏ی دلت جا خوش می کنه. وقتی تمام لحظه‏ها تکراری و بی‏معنی میشه، اون موقع است که از خودت می‏پرسی:‏ من چرا هستم؟ چرا زندگی می‏کنم؟ چرا مرگ نه؟
اصلاً من کی هستم.......؟ برای چی اینجام.....؟ اصلاً به چه دردی می‏خورم؟ تا حالا شده از خودت بپرسی چرا به تو یا به من یا به..... شانس زندگی دادن. آیا شده درباره‏ی خودت از خودت سؤال کنی؟

می‏خوام بدونم تا به اینجا رسیدی، شده برای حضورت تو این زندگی، تو این برهوت دنیا جمله‏ای بسازی؟

اگه بشه می‏خوام این جمله رو برای من بنویسی شاید کمک کنه جمله‏ای هم به ذهنه بیابانگرد خسته خطور کنه.


پ.ن: خدایا همه چی تو دلم از بین رفت غیر محبت تو پس یه کاری....
پ.ن: خدایا یه دستی بفرست تا این خارا رو از پای برهنه من در بیاره....


پناه می‏برم به آفریدگار فلق




شنبه 86 اردیبهشت 1 | نظر
م

مسافری خسته از راه با کوله‏باری پر از ناامیدی و امید، زیاد سعی نکن که بفهمی چی می‏گم چون به هیجا نمی‏رسی..خلاصه مستقیم می‏رم شاید به جایی برسم..اگه دوست داری همسفر شو..یاعلی
ghorobebargrizan@yahoo.com

 

مطالب اخیر

چقدر خدا غریب است....

دستم را بگیر...

میخواهم برگردم

فراموشت کرده بودم

دلنوشته...!

بازگشت دوباره...!!!

 

آرشیو مطالب

منِ بیابان‌گرد (1)

آخرین جمعه و شروع جدید (1)

دل نوشت (1)

سلام و..... (1)

اخراجی‌ها.... (1)

عشق*** (1)

جمله‌ای برای حضور (1)

ماه نوشت (1)

مهمونی (1)

اشک (1)

بیاید براش.... (1)

عنوان... (1)

اباصالح کجائی... (1)

...منو ببر به (1)

....به محشر از فراز چرخ گردون (1)

اَللّهُمَّ الْعَنْهُمْ جَمیعاً ... (1)

شاپرکها (1)

کوثر (1)

عزیز دو گیتی!!! (1)

خسته نوشت (1)

الهی در این ... (1)

تا عمر بود.. (1)

برای تو که از (1)

آشتی با خدا (1)

شعبان ماه انتظار (1)

حجاب به معنای واقعی1.2 (2)

سکوت و شکستن (1)

این فصل را با من بخوان (1)

وداعی همراه با... (1)

گر به ذره لطف بوتراب کند به آسمان... (1)

چه میشود که شوم کبوتر حرمت که آ ... (1)

یاران او چه رنگی هستن؟؟؟(1) (1)

آیا خدا برای بنده‏اش کافی نیست؟؟؟ (2)

بابانوئل.. (1)

خنده.تولد. (2)

آخ شکست (1)

عمریه در وصف شما !!! (1)

غدیر (1)

رفتنش زود گذشت (1)

دی نوشت.. (2)

هندونه و شب اول قبر (1)

نوشته‏های آخر 86 (4)

22/12/86 تا 2/2/87 (6)

26/2/87 تا 25/3/87 (5)

تبریک نوشت (1)

عروسک نوشت (1)

19/4/87-22/5/87 (4)

2/6/87 - 31/6/87 (6)

عکس نوشت (1)

20/8/87-20/9/87 (2)

آخری‏های سال (4)

جنوب (2)

خرداد 88 و تیر90 (8)

 
 

پیوند ها

پایگاه جامع عاشورا

ابزار و قالب وبلاگ

یا قائم المنتظر المهدى (عج)

امُل

کالبد شکافی جون مرغ تا ذهن آدمیزاد !

اهل همین نزدیکیا

پاک دیده

حرم دل

سوتک

علمدار دین

مفرد مؤنث غائب

همسفر عشق

بازمانده تنهای تنها

نیلوفرآبی

صمیمانه ها

خیمه سبز

عصمت infallibility

دختری با کو له‏ با ر ی ا ز ا مید

...مولایم

« عـشقی »

هی میگه حرف گوش نمی‏کنی...

طلبه ای طالب یار

امل کوچیکه

امل پرکشیده

بهشت در انتظار ما است

استاد بیابان‏گرد

راه بادیه

دل گویه های یک غلامعلی مجاهد

کلبه احزان

دلتنگی‏های یک طلبه

هر کی به هر جا رسید با دلش رسید

مجاهد

 

خبرنامه

 

 

آمار وبلاگ

کل بازدید : 218384
بازدید امروز :17
بازدید دیروز : 27
تعداد کل پست ها : 95

 

دانشنامه مهدویت

مهدویت امام زمان (عج)

امکانات جانبی

پیام‌رسان

نقشه سایت

اوقات شرعی

RSS 2.0

 

 
 

لوگوی دوستان

د نـیـــای جـــوانـی

بچه های آسمانی

خیمه یار

خیمه یار

یک

 

مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Blog Skin