بنام صاحب آزادی
کن نگاهی به دل خستهام که دیگر قراری نمانده... هنوز خستهام، نتونستم آروم بگیرم...، بدجوری هوایی شدم...، دیگه همه فهمیدن که من...، یه تصمیمایی گرفتم، اما باز همون ترس...، دیگه واقعا خستگی رو با تمام وجود حس میکنم..، دلم برای پرواز تنگ شده، برای آسمون، برای نشستن روی ماه...،بازی با ستارهها دلتنگم..،

حرف دلم فقط آه، آه،.. و سکوت پر از حرف...، تو مشت دنیا اسیر شدم..، حق پرواز ندارم، دلم برا... اون شبای پرواز تنگ شده، قفس تنهایی دیگه داره عذابم میده، خودم انتخابش کردم اول فکر میکردم جای امنیه..، اما بعد..، اگه یه روزی به این نتیجه برسی که تمام اعمال و حرفایی که میزدی اشتباه بوده...، تموم محبتایی که میکردی همش بینتیجه بوده..، اگه بفهمی تو رو فقط بخاطر وجود یه نفر میخوان و اگه اون ... دیگه توارزشی نداری، چه حالی پیدا میکنی؟؟؟ فکر میکردم منو بخاطر ... آه، آه،...، اگه یه شب ببینی پشت این رویای به ظاهر شیرین یه کابوسه تلخه... چه میکنی؟؟؟ آه پرواز...، بخاطر چی تو قفس انداختمش نمیدونم...، اما حالا میفهمم که اشتباه کردم، آره اشتباه...، دلم سنگین شده دیگه تحملش برام سخته...، دلم هوای شباتو کرده ..، اون کنج خلوت تو صحن انقلاب ..، اون سکوتی که فقط برای تو معنا داشت، اون تنهاییا...، دلتنگشونم، محبت کردن که اشتباه نیست پس کجای راه و ...، احساس میکنم که آخر راهم..، یا شایدم این یه شروع ...، این تنگ شدن نفسم که بعضی شبا دیوونم میکنه، مثل دیشب...، دارم خرد میشم. کاش نبودم تا این همه زحمت...، تا حالا شده نتونی زحمت آدما رو جبران کنی؟؟؟ چه حسی پیدا میکنی؟؟؟ مجبوری از شرم چشماتو ببندی و سکوت کنی برای همیشه!!!

************************** **************************** ************************** دیگه از دل گذشته بهتر بگم ...، دعام کنید. قرار فردا بیاد، چطوری مسافر عشق و نور... منو که یادت بود. منتظر شهریور میمونم تا .... ************************** ***************************** **************************
پ.ن: فقط دعام کنید
پناه میبرم به آفریدگار فلق
|