«بنام او که هرچه دارم از اوست»
یاران او چه رنگی هستن؟؟؟(2)
عمریست از حضور او جاماندیم، در غربت سرد خویش تنها ماندیم،
او منتظر است که ما برگردیم ماییم که در غیبت کبری ماندیم
اگه یادتون نیست اول اینجا رو بخونید...
فرقی نمیکنه چه رنگی باشی، سبز ، سفید، قرمز، مشکی، آبی ....، مهم رنگ نیست، مثل قضیه غلام سیاه تو روز عاشورا... گرفتی؟؟؟ مهم این نیست که جزء دسته یارانی که ازشون گفتم باشیم، یا نه. مهم اینه که به یادش باشی، به یاد غربتی که ما براش رقم زدیم و مهمتر از اون، استمرار بر باور امامت امام عصر (عج) و تمنای ظهورست و بس.
یاران او صالحاند:
« اِنَ الاَرْضَ یَرِثُها عِبادیَ الصّالِحون»
خلقی که در انتظار ظهور «مصلح» به سر میبرد خود باید «صالح» باشد
صالحون!! یکی میگه من سبزم ،اون یکی قرمز و....آره تو حرف آسونه اما واقعا تو عمل هم، به همین صورته؟ بین خودمون باشه غریبه که نیست، همش شعاره.. شعار. بابا اونجوری نگام نکن، قبول دارم منم جدا از اونا نیستم...چی بگم، از وقتی این کتاب و کتاب قبلی رو خوندم..یه سوال تو ذهنمه..صالح یعنی چی؟ تنها ترک محرمات و انجام واجبات برای رسیدن به شما کافیه؟همینا برای صالح شدن بسه؟ حالا میفهمم؛ بیهوده یک عمر با جعبه مداد رنگی بازی کردم و غافل از اینکه ....اصلا حرف سر رنگ نیست. میدونید قضیه از این قراره که:چند ماه پیش یکی از دوستان بعد از نوشتن مطلب اول یاران او چهرنگی هستن؟؟؟(1) پیشنهاد دادن که کتاب (...وآن که دیرتر آمد) رو بخونم. خیلی دنبال این کتاب گشتم تا بالاخره این جمعه که رفته بودم جمکران تونستم پیداش کنم(جای همه خالی) خوندم، اما چه خوندنی،1بار،2بار... اول نفهمیدم چرا باید بخونم، پیش خودم گفتم: خب اینم یه حکایت مثل بقیه اما دیدم نه این فرق داره..جواب سوالم همین جاست! صالح میتونه مثل احمد باشه یا مثل محمود..اصلا قرار نیست که ما از اول صالح باشیم..شاید اگه آدم فریب شیطان رو نمیخورد به این مقام نمیرسید. تو کتاب یه قسمتی بود که آروم اما بیقرارم کرد؛ منظورم جوابیه که آقا به بیتابی آنها داده بود: «...هر وقت مرا از ته دل بخوانید، میبینید. شما از من خواهید بود، احمد زودتر و محمود دیرتر..» این یعنی اینکه ما از شمائیم شکی نیست اما جزء کدام دسته زودتر یا دیرتر..جواب بده!!! وقتی بهش فکر میکنم میبینم تک تک ما مثل احمد و محمود از دست آقا حنظل خوردیم!! منظورم انتظاره، تلخ اما شیرینتر از عسل..کاش هیچوقت از اون دایرهای که سرور مثل اون دوتا، تو برهوت دنیا برای من تعیین کرده بود بیرون نمیومدم، درسته به آبادی رسیدم اما هنوز ویرانم..از چشمهی دنیا سیراب شدم اما عطش همچون سایه همراهمه..ولیاً و حافظا..آقاجونم تو خواستی محافظم باشی اما من بیاعتنایی کردم، ولی تو همچنان...غلط کردم..مولای من،صدایت میکنم اما نمیدونم واقعا از ته دل است یا..اما تو بیا، تو بیا و حجاب را از دل بردار.
اگه دقت کنیم میبینیم که غیبت کبری از آن ماست نه او، ماییم که عمری گذشت و نشناختیم، از کنارمون گذشت و اعتنائی نکردیم. این خورشید مانده در پس ابرها را خود تبعید کردیم و خبر نداریم. به حاشیهها فکر میکنیم در حالیکه اصل موضوع به لطف همین شعارها به دست فراموشی سپرده شده، انگار نه انگار که تنها راه نجات اوست.. بله، جزء یارانش هستیم اما نه به صرف رنگی بودن نه، به این دلیل که صبح را با سلام به او آغاز میکنیم و شب با آرزوی رویای دیدنش به خواب میرویم. یارش هستیم هر چند روسیاه اما هرزگاهی دل به یادش میتپد و لب به حکم عاشقی ذکر معشوقانه میکند أین بقیة الله...
آری چه رنگ داشته باشیم و چه وجودی بیرنگ، به حکم صالح بودنمان به او نزدیک میشویم.
لوح وجودمو از هرگونه رنگی پاک میکنم، بیرنگ میشم به امید اینکه او رنگی برایم انتخاب کند.
/2nsm7u9[1].jpg)
پ.ن:ساحل انتظار منتظر ظهور توست، بیا و ختم کن به چشمهایت انتظار را.
پ.ن:یه حرفی تو سینهام، بهمون گفتی: روز قیامت پردهها کنار میره. من که میدونم چکارهام، گیرم که اون روز تو به ما که مثلا عاشقاو سینهسوختههای ابیعبدالله هستیم بگی همه برید بهشت...شما رو جهنم نمیبرم اما اگه همون حسینی که ادعا داریم عاشقش هستیم بهمون بگه تو دیگه چرا؟ چه جوابی داریم که بدیم. اگه امام زمان بگه تو چرا قلب منو خون کردی؟ چی؟ من از بیگانگان هرگز ننالم که برمن هرچه کرد آن آشنا کرد. تو جامعه کبیره میخونیم: یا ولیَ الله اِنَ بَینی و بَینّ اللهِ عزوجل ذونُبا لا یَأتی عَلَیها اِلا رِضاکُم سربسته بگم تا امام زمان(عج) از ما راضی نشه خدا مارو نمیبخشه. حالا هی برو درخونهی خدا بگو نمیشه،دیدی!! فقط وفقط اون... با این وجود چرا فراموش کردم؟چرا گمش کردم؟نمیدونم؟؟...
پ.ن:شناسنامهی کتاب:...و آن که دیرتر آمد(نویسنده: الهه بهشتی) بر گرفته از وقایع کتاب نجمالثاقب. انتشارات مسجد مقدس جمکران، تلفن و نمابر:7253700، 7253340-0251
هیچی نگم بهتره!!!
شکر که تو خالقم هستی و من فقط و فقط بندهی توام
آمین بلند:
راه صالحین بر ما نشان ده، اهدانا صرالط المستقیم.الهی آمین.
پناه میبرم به آفریدگار فلق